فیلم لهله اجباری» رو میبینه و هی جیغ میکشه:))
میگم جیغ نکش
آجی
میگه الان بچهه از رو چرخوفلک میفتهه!
میگم نه نجاتش میدن
میگه نه ببین افتااد
میگم ببین گرفتش:))
جلوی کتابُدفترم دوزانو نشستم تا پاسخنامه هام رو نگاه کنم. اومده رو پشتم نشسته؛ (به عبارتی دراز کشیده) و به دیدن ادامه فیلمش میپردازع
مامان میگه بزن یه کارتونی چیزی این فیلما برا سنش خوب نیس!
از رو پشتم میاد پایین کنترلو برمیداره فرار میکنه:))
پ.ن: باورم نمیشه تغییر روحیمو:))
اینکه تقریبا میتونم احساساتمو کنترل کنم و جلوی اون آزاردهندههاشو بگیرم باور نکردنیه:))
درباره این سایت